بهترين فيلمنامههاي دهه
۱. «انگل» (Parasite)؛ تلفيق زيركانه طبقه و تعليق
فيلمنامه فيلم انگل به نويسندگي بونگ جون-هو و هان جين-وون،طوفان بت يكي از درخشانترين نمونههاي دهه اخير در تركيب ژانر، مضمون اجتماعي و داستانپردازي است. اين فيلمنامه با ظرافتي خاص، شكاف طبقاتي را از دل زندگي روزمره استخراج كرده و در قالب درامي پركشش و گاه كمدي سياه روايت ميكند. پيچيدگيهاي داستان، روند صعودي تعليق و چرخشهاي غافلگيركننده باعث شده ساختار دراماتيك فيلم كاملاً منحصربهفرد باشد. انگل نشان داد كه فيلمنامههايي با ريشههاي بومي، ميتوانند به زبان جهاني صحبت كنند و مرزهاي فرهنگي را بشكنند.
۲. «سه بيلبورد خارج از ابينگ، ميزوري»؛ قدرت كلام و شخصيت
نوشتهي مارتين مكدونا، اين فيلمنامه يك نمونه بارز از توازن ميان ديالوگهاي تند و پرمغز، شخصيتپردازي عميق و موقعيتهاي احساسيست. داستان مادري كه با نصب بيلبوردهايي به دنبال عدالت است، تبديل به بستري براي واكاوي خشم، رهايي، نژادپرستي و جبران شده است. شخصيتها، حتي در تاريكترين لحظات، چندلايه و انساني باقي ميمانند. فيلمنامه با طنزي تلخ و تلألويي از اميد، از كليشهها فرار ميكند و با فضايي خشك و خشن، احساسي زنده به مخاطب منتقل مينمايد.
۳. «منك» (Mank)؛ اداي ديني ادبي به عصر طلايي هاليوود
نوشتهي جك فينچر، پدر ديويد فينچر، فيلمنامه منك بازسازي دقيق و ادبي دوران هاليوود كلاسيك است. اين اثر، ماجراي شكلگيري فيلمنامه شهروند كين را در قالبي تاريخي اما شخصي به تصوير ميكشد. ديالوگها بهگونهاي نگاشته شدهاند كه با لحن فيلمهاي دهه ۳۰ هماهنگ باشند، اما در عين حال معنايي تازه و مدرن ارائه دهند. ساختار غيرخطي، پرداخت استادانه شخصيت هرمان منكويتز، و گرهخوردگي اين نام مجاز نمي باشد، رسانه و هنر، اين فيلمنامه را به اثري قابل تأمل و كمنظير در دهه اخير تبديل كرده است.
۴. «استخوانها و همهچيز» (Bones and All)؛ رئاليسم جادويي در پوست ژانر
فيلمنامهاي اقتباسي به قلم ديويد كاجگنيش، بر اساس رماني از كاميله دآنجليس، يكي از تجربيات متفاوت و جسورانه دهه محسوب ميشود. تركيب ژانر وحشت، داستان عاشقانه و درونمايه بلوغ، در بستري سوررئال و شاعرانه شكل گرفته است. روايت فيلم با حداقليترين ديالوگها، اما حسي سرشار از تنش و درونيات شخصيتهاست. كاجگنيش موفق شده است با روايتي جادهاي و صميمي، وحشت را انساني و غريزه را قابل درك نشان دهد. اين فيلمنامه نمونهاي از مرزبرداري تازه ميان ژانرها و صيقلدادن تمهاي سنگين با پرداختي لطيف است.
۵. «همهچيز، همهجا، يكباره»؛ انفجار خلاقيت در روايت چندجهاني
اين فيلمنامه نوشتهي دنيل كوان و دنيل شاينرت (دو دنيلز)، از نظر ساختار روايي، يكي از پيچيدهترين و در عين حال پرانرژيترين آثار دهه است. فيلم با محوريت مادري مهاجر در آمريكا، به بررسي بينظمي ذهني، بحران هويت، و بار عاطفي خانواده ميپردازد، اما در فضايي مملو از طنز، اكشن، فلسفه و خيال. نويسندگان با خلاقيتي مهارناشدني، ساختار مولتيورس را نهفقط براي نمايش جلوههاي ويژه، بلكه براي كندوكاو احساسي و معنوي به كار ميگيرند. فيلمنامه فيلم مرز ميان تراژدي و كمدي، و معنا و بيمعنايي را هوشمندانه در هم ميشكند.
برچسب: سينما،