نقش زنان فيلمساز در تغيير روايتهاي سينمايي
1. بازتعريف شخصيت زن در قاب سينما
زنان فيلمساز با ورود به پشت دوربين، توانستهاند چهرهاي واقعگرايانهتر، پيچيدهتر و انسانيتر از زنان روي پرده ارائه دهند. آنها كليشههايي مانند «زن نجاتيافته»، «مادر فداكار» طوفان بت يا «معشوقه صامت» را كنار زده و شخصيتهايي خلق كردهاند كه داراي دغدغه، آگاهي، انتخاب و ارادهاند. اين تحول، تماشاگر را به درك عميقتري از نقش زنان در جامعه و درامهاي انساني ميرساند.
2. تمركز بر روايتهاي شخصي، حاشيهاي و ناگفته
فيلمسازان زن اغلب به سراغ داستانهايي ميروند كه پيشتر در حاشيه ماندهاند: تجربههاي مادرانه، خشونت خانگي، بدن زنانه، تبعيضهاي جنسي، يا كشمكشهاي دروني در بستر اجتماع. اين روايتها، كه ممكن است توسط فيلمسازان مرد ناديده گرفته شوند، سينما را به رسانهاي براي شنيده شدن صداهاي خاموش تبديل ميكند و دامنهي روايتهاي انساني را گسترش ميدهد.
3. خلق زبان بصري متفاوت؛ دوربين با نگاه زنانه
زنان فيلمساز نه تنها موضوعات تازهاي را وارد سينما كردهاند، بلكه با نگاه تصويري خاص خود نيز روايت را دگرگون كردهاند. نگاه دوربين آنها غالباً كمتر مبتني بر نگاه جنسيشده (male gaze) و بيشتر بر مشاهدهگري دقيق، همدلي و جزئينگري استوار است. اين زاويه ديد تازه، تجربهاي سينمايي متفاوت براي مخاطب بهوجود ميآورد كه گاه حتي بدون ديالوگ، معنا را منتقل ميكند.
4. پيشروي در ژانرهايي كه زماني مردانه تلقي ميشدند
در سالهاي اخير، زنان فيلمساز با موفقيت وارد ژانرهايي شدهاند كه پيشتر عمدتاً در تسلط مردان بود؛ مانند تريلر، علميتخيلي، اكشن يا فيلمهاي جنگي. فيلمهايي همچون Wonder Woman (پتي جنكينز)، Nomadland (كلويي ژائو) يا The Hurt Locker (كاترين بيگلو) نمونههايي از گسترش اين مرزها هستند. اين حضور، هم مرزهاي سينمايي را جابهجا كرده و هم ديدگاههاي تازهاي وارد ساختار ژانري كرده است.
5. تغيير فضاي صنعت؛ الگوهايي براي نسل آينده
زنان فيلمسازي كه موفق شدهاند، نه تنها روايتها را تغيير دادهاند، بلكه خود به الگوهايي الهامبخش براي نسلهاي بعد تبديل شدهاند. آنها با ايستادگي در برابر تبعيضهاي ساختاري، سقفهاي شيشهاي را شكستهاند و فضاي حرفهايتري براي حضور زنان در مراحل مختلف توليد فيلم فراهم كردهاند. اين تحول ساختاري، مسير آينده سينما را به سمت تعادل جنسيتي و تنوع بيشتر در روايتها هدايت ميكند.
برچسب: سينما،